ویلیام گاورز

خلاصه مقاله
سر ویلیام گاورز، یک نورولوژیست برجسته در قرن نوزدهم، نقش اساسی در پیشبرد درک از اختلالات عصبی ایفا کرد. گاورز که در سال 1845 به دنیا آمد، از یک پیشینه متوسط بیرون آمد و سیر تحصیلی او، او را به دانشگاه کالج لندن هدایت کرد. او به عنوان پزشک مقیم در بیمارستان کالج لندن فعالیت کرد و بعد از آن، در سال ۱۸۷۰، اولین ثبت نام کننده در مرکز Queen Square شد و در نهایت در سال ۱۸۷۲ به عنوان پزشک کمکی افتخاری منصوب شد. گاورز به خاطر اخلاق کاری قابل توجه خود شناخته می شد و ساعات زیادی را به جنبه های مختلف عصب شناسی اختصاص می داد. مشارکت های او در این زمینه متنوع و تاثیرگذار بود. او «knee jerk» را به بالین بریتانیا معرفی کرد، که تکنیکی تشخیصی که در معاینات عصبی قابل توجه است. گاورز همچنین کمک های پیشگامی به درک اپیلپسی و بیماری های مزمن تشنجی کرد.
#مشاهیر_نوروساینس
#William_Gowers
🔰سر ویلیام گاورز، یک نورولوژیست برجسته در قرن نوزدهم، نقش اساسی در پیشبرد درک از اختلالات عصبی ایفا کرد. گاورز که در سال 1845 به دنیا آمد، از یک پیشینه متوسط بیرون آمد و سیر تحصیلی او، او را به دانشگاه کالج لندن هدایت کرد. او به عنوان پزشک مقیم در بیمارستان کالج لندن فعالیت کرد و بعد از آن، در سال ۱۸۷۰، اولین ثبت نام کننده در مرکز Queen Square شد و در نهایت در سال ۱۸۷۲ به عنوان پزشک کمکی افتخاری منصوب شد. گاورز به خاطر اخلاق کاری قابل توجه خود شناخته می شد و ساعات زیادی را به جنبه های مختلف عصب شناسی اختصاص می داد. مشارکت های او در این زمینه متنوع و تاثیرگذار بود. او «knee jerk» را به بالین بریتانیا معرفی کرد، که تکنیکی تشخیصی که در معاینات عصبی قابل توجه است. گاورز همچنین کمک های پیشگامی به درک اپیلپسی و بیماری های مزمن تشنجی کرد.
🔰کتاب دو جلدی « Manual of Diseases of the Nervous System» که بین سالهای 1886 و 1888 منتشر شد، بهعنوان اثری به یادماندنی و برجسته است که به طور قابل توجهی حوزه عصب شناسی را شکل داده است. بر اساس سوابق بالینی دقیق گاورز، این کتاب راهنما یک طبقه بندی جامع از اختلالات عصبی ارائه می دهد که راهنمایی عملی در مورد تشخیص ارائه می دهد. این مشارکت پایدار برای چندین دهه به عنوان منبع اصلی اطلاعات نورولوژیکی عمل کرد و مهارت های مشاهده ای گاورز و تعهد به انتشار دانش را نشان می دهد.
🔰گاورز فراتر از مشارکت های مکتوب خود، یک معلم فداکار بود. تدریس بالینی او در Queen Square ، که در اتاقهای مشاوره سرپایی و راند های بالینی هفتگی انجام میشد، اثری ماندگار در آموزش پزشکی بر جای گذاشت. گاورز که به خاطر شور و شوق خود شناخته می شود، دانش بسیار ارزشمندی را به گروه های کوچکی از دانش آموزان منتقل کرد و بر اهمیت یک معاینه بالینی دقیق تأکید کرد. تأثیر گاورز فراتر از قلمرو بالینی گسترش یافت. اختراعات او، از جمله هموگلوبینومتر و هموسیتومتر، رویکرد بین رشته ای او را به چالش های پزشکی نشان داد. علاوه بر این، مهارتهای هنری او، که از طریق نقاشیهایی که ناهنجاریهای بالینی را به تصویر میکشند، به نمایش گذاشته شد، بعد منحصربه فردی به کار او افزود. گاورز نقاشی های خود را در نمایشگاه تابستانی آکادمی رویال هنر به نمایش گذاشت و علایق و استعدادهای چندوجهی خود را به نمایش گذاشت.
🔰به پاس کمک هایش، گاورز در سال 1897 در فهرست افتخارات Diamond Jubilee ملکه به عنوان شوالیه شناخته شد. علیرغم اینکه در سالهای آخر عمر با چالشهای سلامتی افزاینده ای مواجه شد، تأثیر او همچنان ادامه داشت و او همچنان به گسترش افقهای خود ادامه داد و با معاصران برجستهای مانند رودیارد کیپلینگ تعامل داشت. میراث سر ویلیام گاورز در عصبشناسی با ترکیبی از مشاهدات بالینی دقیق، مشارکتهای نوآورانه در تکنیکهای تشخیصی و تعهد به آموزش پزشکی مشخص می شود. کار او پایه و اساس نسل های بعدی متخصصان مغز و اعصاب را گذاشت، و تأثیر ماندگار او در ارتباط مداوم نوشته ها و روش های تشخیصی او در عصب شناسی معاصر مشهود است.
گرد آورنده: دکتر علی منصورسمائی
مارا به دوستان خود معرفی کنید…🌱
🆔@NeurosurgeryAssociation
🆔@Neurosurgery_association
مقالات مرتبط
کنسر غده پینه آل
غده پینهآل یا غده کاجی یا غده اپیفیز یا غده صنوبری تودهٔ بافتی مخروطیشکل کوچکی است که در خط وسط مغز، در قسمت فوقانی مرز خلفی بطن سوم قرار دارد. در نمای تاجی، غده در زیر چنبره جسم پینه ای و بالا و خلف تکتوم مغز میانی قرار دارد. این غده درونریز و متشکل از سلولهای پینهآل و بینابینی میباشد و در عمق مغز (دیانسفال) و در بین دو نیمکره چپ و راست مخ قرار دارد. هورمون ملاتونین و سروتونین را ترشح میکند. سلول های اصلی غده صنوبری پینه آلوسیت ها هستند. ساختارهای تشریحی مهم در مجاورت غده صنوبری عبارتند از: قدامی: بطن سوم - قدامی فوقانی: هسته هابنولار - فوقانی: وریدهای داخلی مغز، ورید جالینوس ، استریا مدولاریس، چنبره جسم پینه ای و velum interpositum - خلفی تحتانی: مخزن مخچه فوقانی - پایین: کولیکول های فوقانی مغز میانی - قدامی تحتانی: کمیسور خلفی. علت تومورهای غده صنوبری بر اساس طبقه بندی هیستوپاتولوژیک: تومورهای پارانشیم صنوبری - پینهوسیتوم - تومور پارانشیم پینه آل با تمایز متوسط - پینهئوسیتوم - تومور پاپیلاری ناحیه پینه آل - تومورهای سلول زایا - تومورهای سلول زایای ژرمینوماتوز - تومورهای سلول زایای غیر ژرمینوماتوز - کارسینوم جنینی - تراتوم نابالغ و بالغ ، ... می توان نام برد. تومورهای سلول زایا با سندرم کلاین فلتر، سندرم داون و نوروفیبروماتوز نوع 1 ارتباطی وجود دارد. هم چنین بر اساس هیستواتولوژی پینه آل را می توان به :پینهئوسیتوم - تومورهای پارانشیمی پینه آل با تمایز متوسط - تومور پاپیلاری ناحیه پینه آل - پینئوبلاستوم - ژرمینوما تقسیم بندی کرد. تظاهرات بالینی برای همه تومورهای ناحیه پینه آل ثانویه به هیدروسفالی انسدادی و فشرده سازی تکتوم است مانند : هیدروسفالی - سه گانه کوشینگ - تورم دو طرفه عصب بینایی - فلج دو طرفه عصب ششم - فشرده سازی تکتوم (سندرم پارینو) - اختلال در دید رو به بالا و دید رو به پایین - فشرده سازی مرکز نگاه عمودی در هسته بینابینی medial longitudinal fasciculu - تفکیک نور نزدیک - فشرده سازی هسته پرتکتال در کولیکول فوقانی - نیستاگموس همگرایی - جمع شدن پلک - آسیب به رشته های فوق هسته ای عصب سوم در مغز میانی خلفی. از تست های تشخیصی شامل AFP، b-HCG و آلکالین فسفاتاز جفتی می باشند. تجزیه و تحلیل CSF، که در صورت عدم وجود هیدروسفالی یا با پونکسیون کمری، برای اکثر تومورها مفید است. تصویربرداری : (MRI) با و بدون افزایش گادولینیوم استاندارد طلایی ارزیابی تومورهای ناحیه پینه آل است. با این حال، اگر در دسترس نباشد، CT ( کلسیفیکاسیون در غده صنوبری بزرگسالان )، آنژیوگرافی و سونوگرافی (در نوزادان) نقش دارند. متاستاز CSF را می توان در پینئوبلاستوما (متاستاز دیستال ) و در ژرمینوم ها (متاستاز پروگزیمال) مشاهده کرد. برای درمان : در صورت عدم وجود هیدروسفالی --> تومور مارکرهای به دست آمده --> در صورت مثبت بودن --> درمان براساس آسیب شناسی: • اگر تشخیص منفی : بیوپسی (استریوتاکتیک، آندوسکوپی). یا رزکسیون (بر اساس یافته های اولیه رادیوگرافی یا یافته های پاتولوژی) • در صورت وجود هیدروسفالی --> انحراف مایع CSF؛ بهترین گزینه آندوسکوپی ونتریکولوستومی سوم (همیشه در طول ETV بیوپسی رااز قسمت خلفی بطن سوم انجام دهید) --> ونتریکولوستومی آندوسکوپی سوم برداشتن و جراحی: تمام تومورهای پارانشیم پینه آل, تراتوم بالغ, تومور باقیمانده پس از شیمی درمانی + رادیوتراپی تشخیص های افتراقی:ضایعات غیر نئوپلاستیک کیستیک- کیست پینه آل - cavum veli interpositum - کیست عنکبوتیه - تومورهای پارانشیم صنوبری - تومورهای سلول زایا - تومورهای ناحیه پینه آل تومور می تواند منجر به عوارض مختلفی شود: اختلال عملکرد هیپوتالاموس و غدد درون ریز - اختلال در عملکرد حرکت خارج چشم - خونریزی - انفارکتوس وریدی - تشنج - همی پارزی - آتاکسی
سندرم تونل کارپال
سندرم تونل کارپال در اثر گیرافتادگی و فشرده شدن عصب median در داخل تونل کارپ ایجاد میشود. سندرم با درد در دست، بی حسی و گزگز دست و انگشتان، کاهش قدرت دست در گرفتن اجسام بطور کلی اختلال در عملکرد مچ دست مشخص می شود. عوامل خطر CTS عبارتند از: حرکات تکراری مچ و انگشتات دست،شکستگی، در رفتگی و ضربه دیدن استخوانهای مچ دست، وجود تومور یا کیست در بدن، آرتروز، دیابت، فشار خون بالا، تیروئید کم کار یا پر کار، بیماریهای خود ایمنی نظیر آرتریت روماتوئید، جمع شدن آب در بدن که بیشتر در دوران بارداری یا یائسگی اتفاق میافتد، ابتلا به بیماریهای سیستمیک نظیر اختلالات کلیه، نارسایی کبد، بیماریهای خونی و …کمبود ویتامین گروه ب، اعتیاد به الکل، چاقی، ابتلا به بیماریهای عفونی، مواجهه با مواد سمی صنعتی و شیمیایی، پیشینه خانوادگی یا ارثی بودن، حوادث آسیبزا.تشخیص CTS از طریق ارزیابی های پزشکی و آزمایش های الکتروفیزیولوژیک انجام می شود. تشخیص بالینی CTS، احساس بیحسی یا تورم روی دست پس از بیدار شدن بدون اینکه ورم قابل توجهی داشته باشد. و ممکن است درد شدیدی را از مچ دست که به شانه گسترش مییابد، همراه با سوزن سوزن شدن در دست و انگشتان احساس کندکه پس از تکان دادن دست، درد از بین میرود. مرحله پیشرفت CTS در بیمار بروز علائمی در روز پس از یک فعالیت تکراری در ناحیه دست یا مچ میشود یا موقعیت خاصی را برای مدت طولانی حفظ میکند. تستهای تشخیصی Phalen test - Durkan test -Tinel test و پاراکیلینیکی EMG وNCV انجام می شود.از طرفی روش های جراحی شامل جراحی های آزاد و آندوسکوپی است.تشخیص های افتراقی که مربوط به گردن هستند و در این بیماری مطرح است و علائم مشابه می دهند شامل herniation disk of the cervical spine و rib cervical می باشد.برای درمان سندروم تونل کارپال ابتدا از wrist splint و NSIAD استفاده می شود. تزریق موضعی کورتیکواسترویید نیز مفید است. اندیکاسیون های جراحی آزادسازی تونل کارپال: عدم پاسخ به درمان غیر جراحی-اتروفی تنار-بی حسی یا پارستزی مداوم- درخانم های باردار تنها از درمان غیر جراحی استفاده می شود زیرا بیماری پس از بارداری برطرف می گردد. عمل جراحی به دو روش آزادسازی به روش بازو جراحی اندوسکوپیک میباشد.هر چند که علائم سندرم ممکن است بلافاصله بعد از عمل جراحی کاهش یابد، اما بهبودی کامل بعد از عمل جراحی تونل کارپال میتواند ماهها طول بکشد.