سکته مغزی هموراژیک
خلاصه مقاله
#با_کیس_درس_بخوانیم
#سکته_مغزی_هموراژیک
گزارش یک مورد سکته مغزی هموراژیک: یک فرآیند پیچیده بیماری و نیاز به یک رویکرد درمانی چندوجهی است.
🔰معرفی بیماری: خونریزی داخلی مغز (ICH) یا بدون خونریزی داخل بطنی (IVH) یک فرآیند بیماری بسیار ناخوشایند است که بر اثر توده و آسیب ثانویه بر روی محیط مغز رخ می دهد. از لحاظ پیشینه، جراحی تخلیه در مقایسه با درمان استاندارد پزشکی به احتمال زیاد به دلیل ضربه مغزی قابل توجه هنگام دسترسی به لخته خون، نتایج بهتری را نشان نداده است. تکنیک های کم تهاجمی اخیر راهی برای بهبود نتایج با کاهش این آسیب پیشنهاد کرده اند.
🔰شرح حال بیمار: یک مرد 62 ساله با سابقه رفلاکس معده به مری و ترومبوز ورید عمقی/آمبولی ریوی، قبل از شروع برنامه ریزی شده فوندوپلیکاسیون نیسن ، دچار سردرد ناگهانی شد، با ICH و IVH با وخامت حاد عصبی به دلیل هیدروسفالی هیچ بهبودی به دنبال تخلیه خون بطن خارجی نداشته است(شکل 1A). در مسیر بیمارستان ما، وضعیت سلامت بیمار به طور چشمگیری کاهش یافت و به محض ورود نیاز به لوله گذاری داشت. تکرار تصویربرداری برای گسترش ICH با بدتر شدن IVH و هیدروسفالی مرتبط مهم بود. تکرار تصویربرداری برای گسترش ICH با بدتر شدن IVH و هیدروسفالی مرتبط مهم بود (شکل 1B).
🔰تصویربرداری: با تکرار یک اسکن توموگرافی کامپیوتری بدون کنتراست (CT) از ناحیه سر بدتر شدن اثر توده ای از ادم پری هماتوم را نشان داد.
🔰درمان: یک تخلیه خون بطنی خارجی (EVD) گذاشته شد و بیمار در بخش مراقبتهای ویژه (ICU) بستری شد. تصویربرداری عروق برای ناهنجاری های زمینه ای منفی بود. تکرار CT از ناحیه سر شش ساعت پس از قرار دادن EVD یک بطن فرو ریخته را به دلیل تخلیه مایع مغزی نخاعی (CSF) نشان داد، اما پیشرفت ادم پری هماتوم و تغییر خط وسط را نشان داد (شکل 2). با افزایش اثر توده و عدم موفقیت در بهبود عصبی با تخلیه CSF، تصمیم گرفته شد که بیمار برای تخلیه ICH به اتاق عمل برده شود. پس از بیهوشی، یک برش منحنی 5 سانتی متری پیشانی راست پشت خط مو ایجاد شد. کرانیوتومی 4 سانتیمتری پس از شناسایی جنبه خلفی شیار فوقانی پیشانی راست و سپس معرفی غلاف و انسداد 75 میلیمتری ترانس سولکال استریوتاکتیک (برین پچ ، نیکو کورپ ، ایندیاناپولیس ، ایندیانا ) انجام شد. تحت بزرگنمایی اگزوسکوپ، عمق تحتانی هماتوم با تزریق آب و مکش ملایم تخلیه شد. یک منفذ کوچک در بطن جانبی راست شناسایی شد و از یک آندوسکوپ سفت و سخت مستقیم برای ورود به بطن برای تخلیه بیشتر لخته و تزریق آب به بطن استفاده شد. آندوسکوپ برداشته شد و پورت ترانس سولکال کمی به صورت متوالی جمع شد تا مقدار بیشتری از ICH پیشانی را در معرض دید قرار دهد. با استفاده از ساکشن، تزریق آب و و مکش ملایم تخلیه شد. یک منفذ کوچک در بطن جانبی راست شناسایی شد و از یک آندوسکوپ سفت و سخت مستقیم برای ورود به بطن برای تخلیه بیشتر لخته و تزریق آب به بطن استفاده شد. آندوسکوپ برداشته شد و پورت ترانس سولکال کمی به صورت متوالی جمع شد تا مقدار بیشتری از ICH پیشانی را در معرض دید قرار دهد. با استفاده از ساکشن، تزریق آب و دستگاه رزکسیون برش جانبی (میریاد، نیکو کورپ، ایندیاناپولیس، ایندیانا)، باقیمانده هماتوم پارانشیمی استخراج شد. CT از ناحیه سر بعد از عمل تقریباً حذف کامل ICH و IVH از بطن جانبی راست اما با باقیمانده هماتوم عمدتاً در بطن جانبی چپ و سوم را نشان داد (شکل 3). با توجه به تداوم IVH بطن سوم، بیمار در روز دوم بعد از عمل tPA داخل نخاعی (دو دوز، 1 میلی گرم، هر دوز، به فاصله 9 ساعت) دریافت کرد و سپس با قطع موفق از منبع و حذف تخلیه کننده بطنی. پس از سه روز، بیمار به یک بخش بیمارستان مراقبت های حاد طولانی مدت فرستاده شد. در ویزیت پیگیری سه ماهه، بیمار به یک مرکز پرستاری ماهر منتقل شده بود. در ویزیت پیگیری پنج ماهه، بیمار در خانه زندگی میکرد، از نظر عصبی دست نخورده به جز افتادگی خفیف صورت و عدم تعادل خفیف راه رفتن با هدف بازگشت به کار در ماه آینده. در هر پیگیری، CT سر در هر ویزیت سرپایی برای هیدروسفالی منفی بود.
🔰نتیجه گیری: اثربخشی مدیریت جراحی ICH را میتوان با استفاده از یک رویکرد چند وجهی برای پرداختن به ویژگیهای مختلف سکته هموراژیک بهبود بخشید.
گردآورنده: دکتر مهرشاد مهردادیان
ادیتور: دکتر مهدی مهماندوست
مارا به دوستان خود معرفی کنید…🌱
🆔@NeurosurgeryAssociation
🆔@Neurosurgery_association
مقالات مرتبط
ویلیام گاورز
سر ویلیام گاورز، یک نورولوژیست برجسته در قرن نوزدهم، نقش اساسی در پیشبرد درک از اختلالات عصبی ایفا کرد. گاورز که در سال 1845 به دنیا آمد، از یک پیشینه متوسط بیرون آمد و سیر تحصیلی او، او را به دانشگاه کالج لندن هدایت کرد. او به عنوان پزشک مقیم در بیمارستان کالج لندن فعالیت کرد و بعد از آن، در سال ۱۸۷۰، اولین ثبت نام کننده در مرکز Queen Square شد و در نهایت در سال ۱۸۷۲ به عنوان پزشک کمکی افتخاری منصوب شد. گاورز به خاطر اخلاق کاری قابل توجه خود شناخته می شد و ساعات زیادی را به جنبه های مختلف عصب شناسی اختصاص می داد. مشارکت های او در این زمینه متنوع و تاثیرگذار بود. او «knee jerk» را به بالین بریتانیا معرفی کرد، که تکنیکی تشخیصی که در معاینات عصبی قابل توجه است. گاورز همچنین کمک های پیشگامی به درک اپیلپسی و بیماری های مزمن تشنجی کرد.
تومورهای تالاموسی
تومورهای تالاموس نادر هستند و تقریباً 5 درصد از کل تومورهای مغزی را تشکیل می دهند. در همه گروه های سنی رخ می دهد اما در کودکان شایع تر است. پیشرفتها در روشهای تصویربرداری و تکنیکهای میکروسرجری، رویکردهای هدفمند جمجمهای را ایجاد کرده است که عوارض جراحی را به حداقل میرساند و میزان ایمن برداشتن ضایعه را به حداکثر میرساند. با ادامه پیشرفت تکنیکهای جراحی میکروسکوپی، رویکردهای جراحی مؤثرتری برای تومورهای تالاموس قابل دستیابی است. علائم و نشانهها مربوط به افزایش فشار داخل جمجمه (به عنوان مثال، سردرد پیشانی، بی حالی و استفراغ) و علائم ادم پاپی می شود. قسمت داخلی هر تالاموس مرزهای جانبی بطن سوم را تشکیل می دهد. اختلال در هسته های خاص (specific nuclei) می تواند یافته های ویژهای را استخراج کند: هسته های Reticular و intralaminar - هسته های حسی - هسته های Effector - هسته های Associative - هسته لیمبیک. MRI با کنتراست، روش تشخیصی اصلی برای این تومورها است. توالی بازیابی وارونگی ضعیف شده با مایع (FLAIR) می تواند برای تومورهایی که با کنتراست تقویت نمی شوند مفید باشد. تصویربرداری (DTI) می تواند به ایجاد رابطه بین مسیر قشر نخاعی و تومورهای تالاموس، به ویژه نوع thalamopeduncular کمک کند. تومورهای اولیه تالاموس منشأ گلیالی دارند. شیمیدرمانی. برخی از جراحان بسته به تشخیص، روش stereotactic needle biopsy و درمان کمکی (adjuvant) را دنبال میکنند (2). هیدروسفالی علامت دار اغلب به مداخله جراحی برای قرار دادن شانت ventriculoperitoneal یا جراحی debulking نیاز دارد تا بتواند دینامیک مایع مغزی نخاعی native (CSF) را فعال کند. انتخاب روش مناسب به منشاء، الگوی رشد تومور در رابطه با ساختارهای طبیعی و پاتولوژی مشکوک بستگی دارد. سطح راحتی و تجربه جراح با رویکرد انتخابی نیز عامل مهمی است. روشهای جراحی متعددی، از جمله روشهای anterior interhemispheric transcallosal، transcortical transventricular، contralateral infratentorial supracerebellar، posterior interhemispheric parasplenial و transsylvian transinsular توصیف شدهاند. آناتومی ورید و تغییرات آن در اطراف superior parietal lobule باید قبل از جراحی برای مسیرهای بین نیمکره ای مورد توجه قرار گیرد. 6 ناحیه تشریحی تالاموس : منطقه 1: تومورهای تالاموس قدامی تحتانی (رویکرد زیر پیشانی سوپراکاروتید اوربیتوزیگوماتیک) روش Transrostral/Subfrontal Translamina Terminalis Approach :این رویکرد محدود به تومورهای نسبتاً کوچک تالاموس قدامی تحتانی است. رزکسیون کلی تومورهای بزرگ معمولاً مشکل ساز است و بدون عقب نشینی غیرمجاز (undue retraction) در ساختارهای عصبی عروقی طبیعی اطراف امکان پذیر نیست. این رویکرد مناسب نیست و مسیر orbitozygomatic را که در بالا مورد بحث قرار گرفت، رویکرد بهتری است. منطقه 2: تومورهای تالاموس داخلی رویکرد( Anterior Interhemispheric Transcallosal ) :مرکز تومور در ناحیه تالاموس قدامی و میانی قرار دارد و به سطح pial دیواره بطن سوم می رسد روش Suprapineal Recess/Supracerebellar Transventricular: از معایب این روش می توان به آسیب پذیری habenula، رگ Galen و quadrigeminal plate اشاره کرد. منطقه 3: تومورهای تالاموس جانبی روش (Contralateral Anterior Interhemispheric Transcallosal Approach) نتیجه از رویکرد طرف مقابل (contralateral approach)، از طریق این اپروچ یک مسیر عرضی جانبی امکان پذیر (more feasible lateral cross-court trajectory) به سمت تالاموس جانبی به دست می آید. در هنگام برداشتن ضایعات تالاموس جانبی به دلیل مجاورت نزدیک کپسول داخلی باید احتیاط کرد.